امسال بارانهای تندی همه را بهنوعی غافلگیر و اتفاقاتی، شهر امامرضا (ع) را درگیر خود کرد. سیلاب و آبگرفتگی معابر خسارتهای زیادی بهبار آورد و برای چندروز دغدغه شهر به آسمان گره خورد. اتفاقاتی افتاد که برای بسیاری از ما تازه بود و مشابه آن را در ذهن نداشتیم. البته ماجرا برای کهنسالان شهر کمی متفاوت بود.
آنها پیشازاین چندینبار مشهد را در سیلاب دیده بودند و احتمالا اتفاقات این روزها خاطرات آنها را زنده کرده است؛ زیرا این ماجرا برای بار نخست نیست که اتفاق میافتد و مسبوقبهسابقه است. بارهاوبارها بارندگیهای سیلآسا در این شهر اتفاق افتاده و گاهی حتی منجر به جاریشدن سیلاب و خانهخرابی مردم شده است. در اخبار و اسناد بیشتر درباره سیلهای سال ۱۳۲۹، دهه ۴۰ و دهه۷۰ صحبت شده؛ اما در این میان ماجراهای مشابه دیگری هم بوده که مغفول مانده است. جالب است بدانید بیشتر این سیلابها هم در بهار اتفاق افتاده است.
کمتر از یک هفته پیش سالگرد وقوع سیل سال۱۳۲۹خورشیدی بود که منجر به خرابی بخش زیادی از پایینخیابان شد و یکی از خاطرات همیشگی هفتادهشتادسالههای شهر را رقم زد. در یکی دیگر از بارشهای سنگین که جسته گریخته در مطبوعات منعکس شده است، میتوان اثر این بارندگیهای سیلآسا را بر شهر بهخوبی مشاهده کرد؛ بارانهایی که وقتی از مقدار معمول بیشتر میشد، یک شهر را فلج میکرد.
در ۱۴فروردین سال۱۳۲۲ روزنامه آزادی مینویسد: «از هفتم اسفند تاکنون که ۳۷روز است هوای مشهد ابر است و جز این دوسه روز آخر -آن هم چند ساعتی- آفتاب نشده است و در طول این مدت بارانهای ممتد، تگرگ، برفهای سخت در شهر و اطراف نازل و تا حال کشت دیمه و چغندر قند و بعضی حبوب، خاصه نخود، عقب افتاده است.»
در قسمت بعدی به خرابیای که این بارشها در شهر ایجاد کرده است، اشاره میکند و مینویسد: «امتداد ابر و کثرت بارندگی هم موجب کدورت و هم در شهر خرابی بسیار وارد کرده است و در این دو هفته اخیر جمعی زیر آوار رفتهاند.» سبزنشدن درختان و شکوفه ندادن آنها هم بخشی از خسارتی است که این بارشهای تندری به باغها زده بود که روزنامه آزادی دربارهاش نوشت: «سال گذشته هفدهم اسفند شکوفه را سرما سیاه کرد ولی تاکنون امسال هیچ اثری از زنده شدن اشجار نیست. آنچه معمرین میگویند هوای امسال هیچ در زندگانی آنها سابقه نداشته است.»
این تصویر متعلق به دهه ۴۰ است، وقتی ایران با کشتی از طریق دریای خزر، گندم به روسیه صادر میکرد.
درست ۱۸ سال پس از قحطی و واردات گندم از روسیه
ماجرای این بارانها در دیگر اخبار نیز منعکس میشود. جای دیگری این روزنامه در ادامه همین خبر مینویسد: «چون در تمام نقاط بارندگی زیاد شده است و بیابانها را آب گرفته، غالب راهها از جمله راه مشهد به تهران بسته شده و مسافرین خراسان به تهران در سبزوار توقف کردهاند. به راههای شوسه و پلها نیز صدمه و خرابی فراوان وارد و اتومبیلهای زیادی در بیابان ماندهاند.»
چندروزی طول میکشد تا خبر باز شدن راه تهران در همین جریده به چاپ برسد: «بر اثر بارندگیهای متوالی و شدید و جریان سیل راه عباسآباد بین شاهرود و سبزوار بهکلی خراب و مسدود شده بود. اینک به قراری که اداره راه شوسه شاهرود خبر میدهد بر اثر اقداماتی که شده، راه تعمیر و باز گردیده و وسائط نقلیه و مسافرین رفتوآمد مینمایند.»
این بارشها باز هم به مسیرهای بینشهری آسیب میرساند و بیشتر خطوط خراسان بر اثر زیادی بارش خراب میشود و مسئله حملونقل را در خراسان به یک مسئله جدی تبدیل میکند. این بارندگیها باعث خرابی قناتها نیز میشود تا آب هم به یک معضل تبدیل شود. بههمینخاطر شهرداری مشهد در آن زمان اقدام به لایروبی قناتها میکند و آگهی مزایده آن را در روزنامه آزادی به چاپ میرساند.
البته ماجرای این بارشها به همینجا ختم نمیشود و آوار خانهها نیز بخشی از اخبار مربوط به بارانهای سیلآسا را تشکیل میدهد: «چنانچه در شماره قبل اطلاع داده بودیم، بر اثر بارندگیهای ممتد و خیسشدن منازل در نقاط مختلف شهر خانههایی که خیلی کهنه و سستبنیان بوده اند اغلب خراب و اشخاصی به زیر آوار مانده، تلف یا زخمدار شدهاند.» در یکی از حوادثی که در کوچه «پنجه» اتفاق افتاده چندنفری زیر آوار میمانند. جراید این حادثه را چنین توصیف میکنند: «از جمله چند شب پیش در کوچه پنجه سقف خانه غضنفر کاظمآبادی خراب میگردد، زنی که اولاددار (باردار) بوده و دو طفل دیگر، زیر آوار میمانند.
وقتی هم پدر خانواده به خانه مراجعت میکند، کثرت خرابی طوری بوده که تا صبح نمیتوانند جنازهها را از زیر خاک بیرون بکشند.» این بارندگیها در روزهای بعد هم ادامه پیدا میکند. در ۳۱فرودین سال۱۳۲۲ خورشیدی این بارشها خبرساز میشود: «بر اثر بارندگی اخیری که در مشهد شد و دوازده ساعت ادامه داشت، بعضی منازل دیگر خراب شدند؛ از جمله در خیابان صفوی کاروانسرای حاججواد خراب شد و چند نفر دیگر زیر آوار ماندند.»
این اتفاقات حتی کمبود گندم را به یک مسئله جدی در شهر تبدیل میکند. در اخبار آن زمان چنین آمده است: «نظر به اینکه بهواسطه بارندگیهای فوقالعاده امسال، قسمتی از راههای خراسان دچار خرابی گردیده و نیز بهواسطه کمی وسائط نقلیه، اخیرا جنس به مقدار کافی به شهر مشهد وارد نمیشد.» البته این مشکل در حد یک خبر باقی نمیماند و کار نبود نان در شهر به جایی میرسد که استاندار خراسان با سرکنسول شوروی مذاکره میکند تا در صورت امکان مقداری غله [با کشتی]از عشقآباد به مشهد برسانند. البته قول استرداد این مقدار گندم را هم روسها میگیرند.
کازلوف، سرکنسول اتحاد جماهیر شوروی، با این نظر موافقت میکند و خبر رسیدن اولین محموله گندم به مشهد هم در شهر میپیچد. در ۲۲اردیبهشتماه آن سال حدود بیست تن گندم از سوی شوروی به مسئولان مشهد تحویل شده است تا احتیاجات اولیه شهر برطرف شود.